۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

فقر از نگاه دکتر شریعتی

ميخواهم بگويم ......فقر همه جا سر ميكشد .......رفقر ، گرسنگي نيست ، عرياني هم نيست ......فقر ، چيزي را " نداشتن " است ، ولي ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست .......

فقر ، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ......

فقر ، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ،‌ كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ......فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند .....فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود .....فقر ، همه جا سر ميكشد ........فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست ..

فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است

هیچ نظری موجود نیست: